زندگی در عصر اینترنت فایدههای زیادی برایمان دارد: همانها که همیشه شنیدهایم و همه میدانیم. دسترسی آزاد و سریع و بیدردسر به جریان عظیم اطلاعات، کتابخانههای دیجیتال، رسانههای شخصی و شکستن هژمونی رسانههای وابسته به دولتها. تبادل اطلاعات، آموزشهای آنلاین، بیمعنی شدن فاصلههای فیزیکی و هزاران هزار فایده دیگر.با وجود گوشیهای هوشمند عملا تمام این قدرتها و منافعی را که حتی تا کمتر از پنجاه سال پیش غیرممکن به نظر میرسیدند، حالا در جیب لباسهایمان به راحتی حمل میکنیم. فقط کافیست قفل گوشی را باز کنیم تا شببیه داستان نارنیا پا به جهانی بیانتها و جادویی بگذاریم. ولی در این جهان زیبا، قاتلی در لباس فرشته در کمین ما نشسته: مالتی تسکینگ!
سوالی دارید؟ گوگل کنید.
کتاب احتیاج دارید؟ آنلاین بخوانید.
سرگرمی میخواهید؟ یک فیلم دانلود کنید.
کار بانکی دارید؟ از موبایل بانک استفاده کنید.
سر و صدای محیط زیاد است؟ یک موزیک پخش کنید.
حرفی دارید؟ توییت کنید.
حوصلهتان سر رفته؟ شبکههای اجتماعی را چک کنید.
حالا بیایید به این فکر کنیم که اگر تمام این کارها را با هم انجام دهیم چه میشود؟ حتما همه ما به نحوی این تجربه را داریم، زمانی که همزمان تعداد زیادی از این کارها را با هم با گوشیها یا کامپیوتر یا هر گجت دیگری انجام میدهیم. و خوشحال میشویم از این که چه تعداد زیادی کار را در عرض مدت کوتاهی سر و سامان دادهایم.
اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که آیا مغزمان هم از این زندگی خوشحال است یا نه؟
در انتهای این مقاله میتوانیم به نتیجه برسیم که مالتی تسکینگ یک موهبت برای زندگی در عصر جدید است، یا یک بمب ویرانگر.
مالتی تسکینگ چیست؟
یک تعریف خیلی ساده از مالتی تسکینگ این است:
انجام بیشتر از یک کار (تسک) در لحظه.
وقتی همزمان به موسیقی گوش می دهید و آشپزی میکنید، مالتی تسکینگ اتفاق میافتد.
تعداد این تسکها میتواند بیشتر از یکی باشد: مثلا موسیقی گوش میدهید، آشپزی میکنید و با یک نفر هم در حال صحبت هستید.
سقف تعداد تسکها در آدمهای مختلف میتواند متفاوت باشد. بعضیها توانایی ذاتی بیشتری برای مالتی تسکینگ دارند، در حالتی که عدهای به سختی میتوانند حتی دو تسک را در کنار هم انجام دهند.
البته میشود تسکهای مختلف را بر حسب میزان سنگین بودنشان را دستهبندی کنیم:
بعضی توان پردازشی بسیار بالایی نیاز دارند: مثلا حل یک مسئله ریاضی یا نوشتن یک مقاله. در طول انجام این کار دسته از تسکها مغز به فعالیت بیشتری نیاز دارد و ظرفیت بیشتری از مغز درگیر انجامشان میشود.
بعضیها به توان کمتری نیاز دارند: مثلا شنیدن یک موسیقی یا مرتب کردن فایلهای کامپیوتر.
و دسته سوم آن تسکهایی هستند که از یک روتین خاص تشکیل میشوند. اینها در اثر تکرار زیاد در اکثر اوقات به صورت ناخودآگاه انجام میشوند. مثلا فرض کنید مدت زیادی از راننده شدن شما گذشته است. در این صورت وقتی در یک مسیر همیشگی مشغول حرکت باشید، کارهایی مثل عوض کردن دنده یا ایستادن پشت چراغ قرمز را به صورت ناخودآگاه انجام میدهید. به این معنی که حتی شاید یادتان نیاید از چه زمانی از کدام چهار راه عبور کردهاید. چون مغز دستورالعمل کارهایی را که شما در طول یک مدت به تعداد دفعات زیاد انجام میدهید در حافظه خود ذخیره میکند و هر بار به جای انجام تمام مراحل پردازش اطلاعات و صرف انرژی زیاد، به راحتی به آن دستورالعمل مراجعه میکند و از آن پیروی میکند.
اما انجام همزمان کارها چطور در مغز ما اتفاق میافتد؟
مالتی تسکینگ: واقعیت یا افسانه؟
وقتی از انجام همزمان کارها صحبت میکنیم، ذقیقا منظورمان از “همزمان” چیست؟
حقیقت این است که مغز اصلا توانایی انجام دو فرایند پردازشی در دقیقا یک لحظه را ندارد. پس چه طور ما میتوانیم چند کار را هم زمان با هم پیش ببریم؟
اتفاقی که در مغز رخ میدهد، multi switching نام دارد. یعنی در بازههای زمانی بسیار کوتاه مغز مدام روی کارهای مختلف سوییچ میکند. فرض کنید هم زمان در حال تماشای فوتبال و پیام دادن به دوستتان هستید: اگر یک ثانیه را به ۱۰ قسمت تقسیم کنیم، در یک دهم اول مغز مشغول پردازش فوتبال است، در پایان این یک دهم ثانیه سوییچ میکند به تسک دوم که پیام دادن است و یک دهم دوم را به پردازش کلمات مشغول میشود و به همین صورت این سوییچها اتفاق میافتند تا در نهایت هر دو کار انجام شوند. (بازههای زمانی صرفا اعداد مثالی هستند)
هر چه تسکها از نظر معنایی به هم ارتباط کمتری داشته باشند، فرایند سوییچ پیچیدهتر و سختتر میشود. دقیقا مثل دوندهای که با سرعت در حال دویدن است و ناگهان مجبور میشود با در یک لحظه با صدای سوت مربی جهت دویدنش را تغییر دهد. واضح است که یک تغییر مسیر ۱۸۰ درجهای بسیار سختتر از تغییر مسیر ۳۰ درجهای است.
این سوییچ کردنها توان زیادی از مغز را مصرف میکنند، خستگی زیاد و در طول زمان فرسودگی ساختار مغز تنها بخشی از هزینهای است که بر مغز شما تحمیل میشود.
خوب، بد، زشت:
توانایی انجام هم زمان کارها یکی از ویژگیهای ذاتی انسانهاست. حتی شاید بتوان گفت که جزو ویژگیهایی است که تا امروز ما را زنده نگه داشته و باعث بقای بشر شده. مثلا تصور کنید سربازی وسط میدان جنگ که در محاصره دشمن قرار گرفته، از طرفی باید روی تیرانداری به سمت نیروهای مقابل تمرکز کند، هم این که حمله دشمن از زوایای دیگر را تحت نظر داشته باشد، همزمان مشغول تحلیل راههای فرار باشد و هم این که به دنبال جایی برای پناه گرفتن بگردد. انجام تمام این فعالیتها با هم یکی از آن هدیههایی است که مغز ما میتواند به ما بدهد و جانمان را وسط یک بحران تمام عیار نجات دهد.
مثال دیگر، سر کلاس درس اتفاق میافتد: هم زمان هم به صحت استاد گوش میدهیم، هم یادداشت برداری میکنیم، روی موضوع مطرح شده فکر میکنیم و سوال میپرسیم.
پس ظاهرا مالتی تسکینگ زیاد هم بد نیست. در بیشتر اوقات یک زندگی روزمره به طور ناخودآگاه این کار را انجام میدهیم و برایمان فایدههای زیادی هم دارد.
ذهن ما برای مالتی تسکینگ سنگین ساخته نشده
اما اگر دقیقتر بررسی کنیم، به روی دیگر سکه هم میرسیم: اینترنت.
زندگی در عصر ارتباطات کاملا با تمام دروههای تاریخی دیگر متفاوت است. بسیاری از عادتها و رفتارهای بشر در طول سالها و حتی قرنها تغییر میکنند. نکته مهم در تکامل بشر اینجاست که عادتهای رفتاری و ویژگیهای جسمانی باید در کنار هم و متناسب با هم تغییر کنند تا جریان تکامل به درستی اتفاق بیفتد. نکته مهم این است که سرعت تغییرات جسمانی ما بسیار پایینتر از آن چیزی است که فکرش را میکنیم.
مثلا از نظر محققان، بیش از ۱۰ هزار سال قبل چون انسانها کوچرو بودند و هنوز وارد مرحله یکجا نشینی نشده بودند و از طرفی لباسهایشان هنوز ابتدایی بود و در خیلی از آب و هواها نمیتوانست قدرت محافظت پایینی داشتند، بدن انسانها پوشیده از مو بود. و این موها از پوست محافظت میکردند.
اما به مرور زمان و با توسعه دانش بشر و تولید لباسهای بهتر و همینطور یکجانشینی و زندگی در خانههایی که سقف داشتند و هوای داخلشان در کنترل انسان بود، به تدریج و در طول زمان آن حجم زیاد موهای بدن کاهش پیدا کردند. اما همانطور که میبینید هنوز بعد از گذشت هزاران سال این موها وجود دارند و کاملا از بین نرفتهاند. چون سرعت تغییر ساختار جسمی ما بسیار پایینتر از تغییرات رفتاری است.
انقلاب اینترنت
اما میزان تغییراتی که در طول نیم قرن اخیر با پیدایش تکنولوژی و به خصوص اینترنت در زندگی ما به وجود آمده، چند برابر کل تغییراتی است که در کل زندگی بشر رخ داده است. امروزه سرعت تغییر رفتارهای ما بسیار بالا رفته، در حالی که ساختار فیزیکی و جسمی ما هنوز همان قدر آهسته و آرام جلو میرود، و فشار تمام این ناهماهنگیها بر دوش بدن نحیف انسانها افتاده است.
در بیشتر پژوهشهایی که در زمینه مالتی تسکینگ انجام شده است، اینترنت و موبایلهای هوشمند از بزرگترین عوامل آسیب به سلامتی ما شناخته شدهاند. چون وقتی هم زمان در حال انجام چندین تسک مرتبط با اینترنت، سوشال مدیا و گجتهای دیجیتالی مختلف هستیم، حجم اطلاعات پراکندهای که برای پردازش به مغز ارسال میشوند بسیار زیاد و بیش از ظرفیت توان مغز است.
درست شبیه یک کامپیوتر قدیمی با رم ۲ گیگابایتی که انتظار داریم سنگینترین نرم افزارهای گرافیکی را با آن اجرا کنیم.
مالتی تسکینگ چه تاثیری بر مغز دارد؟
در حوزه نوروساینس تحقیقات اکادمیک بسیار زیادی در این زمینه انجام شده است که برخی از این نتایج را در این مقاله بررسی میکنیم:
یک: کاهش بازدهی ذهن
بر اساس پژوهشهای انجام شده توسط اِرل میلر، دانشمند نوروساینس در دانشگاه MIT، مالتی تسکینگ باعث افت شدید راندمان مغز میشود. چون همان طور که بالاتر اشاره شد، مالتی تسکینگ شامل انجام تعداد زیادی عمل سوییچینگ بین فرایندهای پردازشی متفاوتی است، هر بار سوییچ بخشی از انرژی و منابع مغز را صرف خود میکند. علاوه بر این بر اساس مطالعات انجام شده، زمانی که طول میکشد تا مغز بتواند کاملا بر روی یک کار تمرکز کند، بر اساس پژوهشی در دانشگاه کالیفرنیا، به طور میانگین ۲۳ دقیقه و ۱۵ ثانیه است. یعنی شما باید حداقل پانزده دقیقه ذهنتان را به کار دیگری مشغول نکنید تا عمل تمرکز اتفاق بیفتد. اما در مالتی تسکینگ چنین زمانی هرگز مهیا نمیشود. یعنی کارهایی که در حال انجام آنها هستید در حالتی غیرمتمرکز انجام میشوند، پس طبیعی است که مغزتان به سقف بازدهی و راندمان نمیرسد.
میلر هم چنین توصیه میکند تا حد امکان از انجام کارها به صورت همزمان اجتناب شود، چرا که باعث از بین رفتن بهرهوری، افزایش خطا و از بین رفتن تفکر خلاقانه میشود.
دو: کاهش سطح IQ
آزمایشی در دانشگاه لندن بر روی افرادی انجام شد که مشغول انجام مالتی تسکینگ بودند. وقتی از آنها تست IQ گرفته شد، نتایج تستها غافلگیر کننده بود:
میانگین سطح آی کیوی این افراد از یک کودک هشت ساله هم پایینتر بود. از دیگر نتایج این پژوهش این بود که مالتی تسکینگ همچنین میتواند فرایند یادگیری را به تاخیر بیندازد و آن را با اختلال مواجه کند.
در پژوهشی دیگر در سال ۲۰۱۱، از تعدادی از افراد خواسته شد تا همزمان با چک کردن پستهای فیسبوک، تکالیف مدرسهشان را هم انجام دهند. نتیجه این شد که این عده میانگین نمرات درسیشان از دانشآموزان دیگر که فقط روی انجام تکالیف متمرکز بودند کمتر بود.
نتیجه تحقیقات مشابهی که در این زمینه انجام شده، نشان میدهد که توان پردازشی مغز برای پردازش چندین جریان اطلاعات ورودی مختلف به مغز، ناکافی و ناکار آمد است و سطح کیفیت انجام تسکها با افت شدید همراه است. بعلاوه این که در دراز مدت کیفیت عمل پردازش توسط مغز را کاهش میدهد و بنابراین مالتی تسکینگ به راحتی در طول زمان شما را به مرز کمهوشی نزدیک میکند.
سه: افزایش سطح استرس و نگرانی
مالتی تسکینگ، میزان ترشح هورمونهای کورتیزول را افزایش میدهد. کورتیزول هورمون استرس است و به همین علت سطح استرس افزایش میباید. زمانی سطح استرس در بدن افزایش پیدا میکند و مغز هم دچار خستگی میشود، اضطراب هم افزایش پیدا میکند و در یک چرخه این اضطزاب دوباره منجر به افزایش سطح استرس میشود. البته همان طور که در ابتدای مقاله اشاره شد، تمامی فعالیتها به طور یکسان استرسزا نیستند.
یکی از تسکهایی که میتواند سطح استرس زیادی را به همراه بیاورد، دیدن یک صندوق ایمیل یا یک پیامرسان پر از پیامهای خوانده نشده است.
پس دفعه بعدی که تصمیم میگیرید به پیامهای خوانده نشدهتان پاسخ دهید، سعی کنید این کار را به تنهایی انجام دهید.
چهار: سرکوب خلاقیت
تفکر خلاق ناشی از تمرکز عمیق است. وقتی چند تسک را همزمان انجام دهید، عملا به مغزتان اجازه عمق گرفتن در یک موضوع را نمیدهید. چون تمام انرژی مغز صرف رفت و برگشتهای مدام بین تسکهاست و به این ترتیب عصاره خلاقیتی که میتواند در لحظه شما را به یک ایده خلاقانه هدایت کند عملا به هدر میرود. بنابراین مالتی تسکینگ در نقش قاتلی برای خلاقیت خودش را نشان میدهد.
پنج: کاهش سطح هوش هیجانی
تراویس برادبری، متخصص و نویسنده کتابهای پرفروش در زمینه هوش هیجانی، معتقد است هوش هیجانی میتواند بخشی از مغز به نام کورتکس سینگولیت قدامی را که مرتبط با تواناییها و هوش هیجانیست را با آسیبهای جدی مواجه کند.
هوش هیجانی یا EI، شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود و دیگران است. هوش هیجانی یکی از ویژگیهای ضروری و لازم برای رهبران، مدیران و افراد پیشرو و پیشگام در حوزههای مختلف است.
شش: خستگیهای دائمی
گلوکوز سوخت اصلی مغز است. و سوییچهای مداوم بین تسکها احتیاج به انرژی بیشتری نسبت به حالت تمرکز دارد، و بنابراین گلوکز بیشتر در زمان کمتری مصرف میشود و میزان سوخت ذخیره شده برای مغز کاهش پیدا میکند. این کمبود انرژی منجر به خستگیهای دائمی میشود. پس اگر زمانی که تازه از یک خواب طولانی بلند شدهاید یا بعد از یک تعطیلات خوب هنوز احساس خستگی میکنید و نمیتوانید به درستی فکر کنید، هشداری است که نشان میدهد مغزتان تمام انرژیاش را بر اثر مالتیتسکینگهای طاقتفرسا از دست داده است.
هفت: تصمیمات احمقانه
بنا بر گفتههای دنیل لِویتین، دانشمند حوزه نوروساینس، مالتی تسکینگ میتواند منجر به رفتارهای لحظهای و بدون فکر شود. که میزان تصمیمهای اشتباهی که در این حالت اتفاق میفتد بسیار افزایش پیدا میکند. یکی از اولین چیزهایی که در اثر مالتی تسکینگ از دست میدهیم، کنترل بر لحظات حساس است. زمانهایی که در زمان کم مجبور به گرفتن تصمیمهای حیاتی میشویم، اما توانایی درست تصمیم گرفتن را از دست دادهایم و بنابراین انتخابهای اشتباه افزایش پیدا میکنند و میتوانند منجر به ایجاد یک بحران جدی شوند.
هشت: آسیبهای دائمی به ساختار مغز
بر اساس پژوهش انجام شده در دانشگاه ساسکس انگلستان، محققان با گرفتن MRI از دو دسته افراد (کسانی که به صورت مرتب مالتی تسکینگ انجام میدهند و کسانی که به صورت متمرکزتری کار میکنند)، به این نتیجه رسیدند که ساختار مغز افراد دسته اول در ناحیه کورتکس مغزی، دچار آسیبهای غیر قابل جبران شدهاند که این آسیبها در مغز افراد دسته دوم دیده نشده است. بررسیهای بیشتر به نحوه ماتی تسکینگ افراد دسته اول نشان داد که استفاده همزمان از چند وسیله الکترونیکی مثل موبایل یا تلویزیون و چک کردنهای مداوم شبکههای اجتماعی در حین انجام کارهای دیگر، بیشترین آسیب را به ساختار مغزی وارد میکنند.
این موارد فقط از یک مقاله استحراج شده است. با کمی جستجو میتوانید به پژوهشهای دیگری در این مورد برسید. خواندن منابع مختلف میتواند آگاهی ما را از معایب مالتی تسکینگ افزایش بدهد، اما در نهایت فقط خودتان هستید که میتوانید تصمیم بگیرید کمی بیشتر هوای مغزتان را داشته باشید!
چقدر من این مقاله رو دوست داشتم مینو.
یه مقاله ی کامل و جامع که به موضوع مهمی پرداخته.موضوعی که امروزه توی زندگی همه ی ما انسان ها وجود داره و قاتل ذهن خلاق ماست.عادت به مصرف گرایی باعث شده بخوایم مدام چندین و چند کار مختلف رو با همدیگه انجام بدیم.مثلا همزمان پادکست گوش بدیم،بنویسیم و یه اینستاگرام رو هم چک کنیم.
اما وقتی پای خلق کردن وسط میاد،آدم نیاز داره که از این مولتی تسکینگ دست بکشه و روی یک چیز تمرکز کنه برای ساعتهای متمادی.که اوایل واقعا کار سختیه.
این مقاله خیلی کمک میکنه.مرسی بابت زحماتی که پای این مقاله کشیدی مینو.
ممنونم از وقتی که گذاشتی پوریای عزیز. درست میگی مصرفگرایی خودش یه مسئله عجیب و پیچیده است که میتونه به تنهایی موضوع چندتا پست باشه. من خودم هنوز نتونستم کاملا از پس خودم بربیام و تمرکز عمیق داشته باشم. اما همون لحظاتی که در شبانه روز روی یک کار تمرکز میکنم واقعا نتایج اعجاب انگیزی میگیرم. امیدوارم روز به روز این تجربه خوب تمرکز برای همهمون بیشتر اتفاق بیفته!